بیش از ۵۳ سال حبس؛ گزارشی از آخرین وضعیت پرونده ۸ متهم سیاسی



همزمان با محکومیت ناهید تقوی، مهران رئوف، سمیه کارگر، بهاره سلیمانی و نازنین محمدنژاد، مجموعا به ۳۸ سال حبس تعزیری، دو متهم دیگر این پرونده به نام های نفیسه ملکی جو و محمد حاجی نیا نیز به صورت غیابی محاکمه و به ترتیب به ۶ سال و ۹ ماه و ۸ سال و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده اند. جلسات دادگاه این شهروندان به همراه الهام صمیمی، دیگر متهم پرونده در تاریخ ۸ اردیبهشت‌ و ۲۳ خردادماه در این شعبه برگزار شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هفت متهم یک پرونده توسط دادگاه انقلاب تهران، مجموعا به ۵۳ سال و پنج ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، همزمان با ناهید تقوی، مهران رئوف، سمیه کارگر، بهاره سلیمانی و نازنین محمدنژاد که از بابت اتهاماتی از جمله “مشارکت در اداره حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست- مائوئیست) به منظور بر هم زدن امنیت و فعالیت تبلیغی علیه نظام” مجموعا به ۳۸ سال حبس تعزیری محکوم شده بودند، نفیسه ملکی جو و محمد حاجی نیا دو متهم دیگر این پرونده که در حال حاضر در خارج از کشور به سر می برند نیز به صورت غیابی محاکمه و از بابت همین اتهامات خانم ملکی‌جو به ۶ سال و ۹ ماه و آقای حاجی نیا به ۸ سال و ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

تا لحظه تنظیم این گزارش در خصوص وضعیت پرونده الهام صمیمی دیگر متهم این پرونده اطلاعی در دست نیست.

نفیسه ملکی جو، در بخشی از یادداشتی که جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته است با اشاره به محکومیت غیابی خود در این خصوص می‌گوید: “بیست و پنجم مهرماه ۱۳۹۹، در آخرین غروب جمعه‌‌ی پیش از آبان، نیروهای امنیتی با ترفندی موذیانه به خانه‌‌ام هجوم آوردند و غافلگیرم کردند. سپس به زور داخل خانه شدند و بی‌محابا زدندم. آنها برای بازرسی منزل آمده بودند و در ابتدا یک مرد و یک زن بودند که رفته رفته بر تعدادشان افزوده می‌شد _خاطرم نیست دقیقا چند نفر بودند_ پس و پیش نگاهم جولان می‌دادند و ریز و درشت ورق ورق‌های زندگی‌‌ام زیر ذره‌بین‌شان بود… آنها کتاب‌هایم، دفترچه‌های خط‌خطی‌ام، وسایل ارتباطی‌ام و مدارک شناسایی‌ام اعم از پاسپورتم را ضبط کردند… برای بازرسی منزل آمده بودند و بلد بودند که ادعا کنند: “تو فقط متهمی!”…، اما سکنات غیرانسانی‌ و چشم‌های درنده‌ی‌شان بیشتر این را به من القا می‌کرد که با خانه‌ام و در و دیوارش، با خاطره‌هایم، رفیق‌هایم، عزیزانم، ناگهان به بازجویی شبانه _آن هم در پستوی خودم_ احضارم کرده‌اند. ناگفته نماند که نیروهای امنیتی بعد از پایان بازرسی منزل از من خواسته بودند تا در روز یکشنبه به محلی که مرکز قضائی نبود (“خانه های امن”شان) مراجعه کنم. نرفتم. من به اجبار تبعید شدم. ماه‌ها پنهان زیستم و در تنهایی خشم غلیان‌کرده‌ی خود نسبت به وضعیت‌مان را فرو بلعیدم. منتظر احضاریه‌ی کتبی شدم و احضاریه‌ی کتبی‌ام زمانی صادر شد که جرئت کرده و پیه ترک از کاشانه را با تمام حسرت‌هایش به تنم مالیده بودم”.

محمد حاجی نیا، دیگر متهم این پرونده که به صورت غیابی محکوم شده است، نیز در بخشی از یادداشتی که نسخه ای از آن جهت انشار به دست هرانا رسیده است با تاکید بر اینکه در خارج از کشور مشغول تحصیل بوده و به صورت غیابی به ۸ سال و ۸ ماه حبس تعزیری محکوم شده گفته است: چه در زمان هجوم نیروی های امنیتی به منزل های این هفت نفر، چه در زمان بازداشت، چه در دوران انفرادی و بازجویی های طویل المدت و نهایتا چه در مدت دادگاه و اعلام احکام در ایران نبودم و حتی از متهم بودن خود نیز اطلاعی نداشتم. اما پیش از این بخت و افتخار آشنایی، هم کلامی، بحث و رفاقت با برخی از متهمین این پرونده را داشتم. مراوده ی گهگاه ما نیز، مراوده ای بود فکری، رفیقانه و پربار. اکنون می دانیم که آنان به دلیل افکار و عقایدشان و براساس پرونده سازی های رایج پس از انفرادی های طولانی مدت محکوم به حبس شده اند”.

جلسه نخست دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروندان در تاریخ ۸ اردیبهشت‌ماه و جلسه دوم در تاریخ ۲۳ خردادماه در این شعبه برگزار شده بود.

هرانا نخستین‌بار در تاریخ ۲۸ مهرماه ۹۹ طی گزارشی از بازداشت خانم تقوی توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران در تاریخ ۲۵ مهرماه ۹۹ خبر داد. ماموران در حین بازداشت اقدام به تفتیش منزل این شهروند کرده و برخی از وسایل شخصی او ازجمله لپ‌تاپ، تلفن همراه، پاسپورت‌ها و کتاب‌های وی را ضبط کرده و با خود بردند. همزمان سمیه کارگر، مهران رئوف و بهاره سلیمانی توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی موسوم به بند دو الف زندان اوین منتقل شدند. همچنین منزل نفیسه ملکی جو در تاریخ ۲۵ مهرماه همان سال مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. خانم محمدنژاد نیز سه‌شنبه شب مورخ ۱۸ آذرماه و الهام صمیمی سه‌شنبه ۴ آذر ۹۹ بازداشت شدند. از میان این افراد ناهید تقوی و مهران رئوف کماکان در بازداشت بسر می‌برند. خانم سلیمانی در تاریخ ۶ اسفندماه و نازنین محمدنژاد در تاریخ ۱۴ بهمن‌ماه ۱۳۹۹با تودیع قرار وثیقه ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند. همچنین الهام صمیمی در تاریخ ۲۰ آذرماه همان سال با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد و سیصد میلیون تومانی آزاد شدند. آقای رئوف نیز در تاریخ ۲۲ خردادماه، بعد از حدود ۸ ماه از بند امنیتی ۲ الف به بند ۱ زندان اوین منتقل شد.

خانم کارگر بهمن ماه ۹۹ پس از گذشت حدود چهار ماه با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی که از یک بیماری نادر چشمی رنج می‌برد، از زمان بازداشت از رسیدگی پزشکی و دسترسی به داروهای خود محروم مانده بود. به گفته یک منبع مطلع سمیه کارگر به دلیل این بیماری تحت درمان متخصصین چشم در کشور فرانسه بود و آخرین ویزای پزشکی‌اش برای ماه نوامبر ۲۰۲۰ صادر شده بود اما به دلیل بازداشت، موفق به تکمیل روند درمان خود نشد. او که در طول دوره بازداشت دچار کاهش وزن و ناراحتی معده شده بود، از دسترسی به داروهای مکملش محروم شد و نیروهای امنیتی در زمان نگهداری او در بازداشتگاه سپاه از دادن داروهایش خودداری کردند؛ این امر منجر به وخامت حال، کاهش قوای بینایی و افزایش نگرانی خانواده وی شده بود. او نهایتا به بند ۸ زندان قرچک ورامین که به مراتب امکانات کمتری نسبت به زندان اوین دارد منتقل شد. خانم کارگر نهایتا در تاریخ  ۸ اردیبهشت ماه امسال، با تودیع قرار وثیقه و به صورت موقت از زندان قرچک ورامین آزاد شد.

خانم تقوی در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۹۹ با پایان مراحل بازجویی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به بند زنان منتقل شده بود. خانم کلارن دختر خانم تقوی پیشتر گفته بود که مادر ۶۶ ساله اش از زمان بازداشت طی ۸۰ جلسه و معادل ۱۰۰۰ ساعت تحت بازجویی قرار گرفته است. ناهید تقوی روز دوشنبه ۱۶ فروردین‌ماه به بهانه ملاقات با پزشک از بند زنان زندان اوین خارج و مجددا به بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف این زندان منتقل شده بود. او مجدد در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ماه به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد.

خودکشی یک نوجوان ۱۷ ساله در روانسر

    شامگاه پنجشنبه ۱۷ شهریور، یک نوجوان ۱۷ ساله در شهرستان روانسر از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و به زندگی خود پایان داد.