کرونا در ایران؛ سیاستگذاری فاجعه‌بار نظام در آیینه آمار

 کرونا در ایران علاوه بر پیامدهای مخرب در عرصه‌های محتلف، مطابق آمار رسمی، روزانه صدها قربانی می‌گیرد. علی افشاری این وضعیت را بیش از همه محصول فقدان توجه کانون‌های اصلی تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی به سلامت مردم می‌داند.

   
Iran Coronavirus l Gesundheitswesen überlastet

وضعیت فاجعه‌بار بحران زیستی کرونا در ایران ادامه دارد و طبق ارزیابی‌های کارشناسی هنوز پیک موج پنجم کووید-۱۹ در ایران فرانرسیده است. تقریبا تمامی نقاط این کشور وضعیت قرمز و تیره دارند. این فاجعه انسانی با پیامدهای مخرب اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی در وهله نخست محصول فقدان توجه کانون‌های اصلی تصمیم‌گیری نظام به سلامت و جان مردم به عنوان اولویت اصلی و سپس سیاستگذاری غلط است.

ابتدا تصور می‌شد که اشتباه بودن سیاستگذاری محصول عواملی چون "سهل‌انگاری"، "خطا در تشخیص"، "محدودیت در دسترسی به  کیت‌های تشخیص کرونا"، "فقدان ساختار تصمیم‌گیری یکپارچه و چابک"، "بحران مزمن ساختار مدیریت بحران"، "تقدیرگرایی"، "فقدان زیرساخت بازدارنده در برابر همه‌گیری" یا "امتناع هدفمند از قرنطینه‌سازی کامل" بوده و در نتیجه بحران زیستی کرونا بیش از اندازه و در ایران گسترش و شتاب یافت. اما در جریان "مخالفت خامنه‌ای با ورود واکسن‌های تولید آمریکا و انگلستان"، "سرمایه‌گذاری بر روی تولید واکسن داخلی و برنامه‌ریزی تخیلی در استفاده از آن به عنوان منبع اصلی واکسیناسیون داخلی"، "پنهانکاری و دستکاری آمارهای مربوطه" و "امید بستن به «ایمنی گله‌ای» برای مهار همه‌گیری کووید-۱۹" درستی فرضیه‌ای قوت پیدا کرد که نظام ملاحظات ایدئولوژیک را بر مسائل انسانی و سلامت مردم برتری داده و دغدغه کشته‌شدن افراد جامعه به‌خصوص سالمندان را ندارد و در پی انداختن مسئولیت بر دوش تحریم‌های آمریکا است.

ولی به محض اینکه ادعاهای بنیاد برکت وابسته به "ستاد اجرایی فرمان امام" در تامین نیازهای واکسیناسیون داخلی در انتهای فصل بهار عملی نشد، دولت روسیه نیز نتوانست تعهدات خود در ارسال واکسن‌های ‌"اسپوتینک وی" را عملی سازد و سایه شوم تابستانی مرگبار بر کشور حاکم شد به‌گونه‌ای که نرخ مرگ روزانه مطابق آمار رسمی رکوردهای جدیدی را ثبت کرد، مسئولان به دست و پا افتاده و به دنبال واردات واکسن کووید-۱۹ افتادند. همچنین منع استفاده از واکسن‌های فایزر، مادرنا وآسترازنکا از سوی خامنه‌ای نیز به آن دسته از واکسن‌ها تقلیل یافت که در خاک آمریکا تولید شده باشد! بدین ترتیب با توجه به کمبود واکسن در بازارهای جهانی و تقاضای زیاد پنجره فرصت برای تامین بهنگام واکسن مورد نظر بسته شد و بخش‌هایی از مردم در تور مرگ جمعی ناشی از رفتار هیولاگونه جمهوری اسلامی ایران اعم از دولت روحانی و نهاد ولایت فقیه گرفتار شدند که شوربختانه هنوز ادامه دارد. تراژدی کنونی محصول "بی‌تدبیری"، "انگیزه‌های سودجویانه"، "مناسبات مافیایی" و "رواج فساد لجام گسیخته برخاسته از اراده جریان‌های ذی‌نفع در تصمیم‌گیری‌های حیاتی و مهم" است.

تا پایان شنبه نوزده شهریور بر اساس آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نزدیک ۱۹ میلیون نفر از شهروندان ایرانی دوز اول و تقریبا هفت و نیم میلیون نفر دوز دوم واکسن کووید-۱۹ را دریافت کردند. اگر جمعیت بزرگسال کشور یعنی بالای ۱۸ سال در نظر گرفته شود فعلا یک‌سوم جمعیت هدف دوز اول واکسن را دریافت کرده و ۱۳ درصد  نیز به صورت کامل واکسینه شده است. اگر روزانه امکان تزریق پانصد هزار دوز واکسن به شکل میانگین و پایدار وجود داشته باشد که در وضعیت کنونی برآوری خوشبینانه است، باز برای اینکه هفتاد درصد جمعیت بزرگسال کشور واکسینه کامل شوند به هشت ماه زمان نیاز است! از آنجا که بازه زمانی بازدهی واکسن‎های یادشده محدود است ونیاز به تزریق بوستر هم وجود دارد لذا تقاضا برای واکسن بیشتر شده و مدت زمان دستیابی به ایمنی کامل طولانی‌تر می‌گردد. در مدت زمان پیش‌رو به دلیل کم بودن آمار افراد واکسینه شده، چرخه انتقال ویروس کرونا استمرار یافته و امکان ایجاد گونه جدید ویروس کرونا در داخل و یا ورود آن از خارج نیز وجود دارد که آینده بحران زیستی در ایران را نامعلوم و نگران‌کننده می‌کند. عامل دیگری که وضعیت را بغرنجتر کرده‌ است ابتلا و فوت افردی است که دوز اول و یا دوم واکسن کووید-۱۹ را دریافت کردند؛ طبق آمار مرکز مدیریت آمار و فناوری اطلاعات ایران از هر ۱۰۰۰ نفری که واکسن دریافت کردند ۷ نفر بعد از دریافت دوز دوم واکسن بستری شده یا فوت کردند! که رقمی تکان‌دهنده است.

در حال حاضر میزان بالای مرگ‌ومیر که به نحو چشمگیری از آمارهای رسمی بیشتر است و تغییر دسته‌بندی سنی فوت‌شدگان که شامل جوانان و میان‌سالان نیز شده است، شوک روانی سنگینی به خانواده‌ها وارد کرده  که در پیوند با وضعیت فلاکتبار اقتصادی نوعی افسردگی جمعی شدید بر جامعه حاکم شده است. اکنون دیگر "رفاه"، "کرامت انسانی" و "تامین نیازهای اولیه زندگی" فقط مطالبات بخش‌های مهمی از مردم نیستند بلکه آنها از حاکمیت حفظ جان و عبور از این روزهای وحشتناک را انتظار دارند که شاهد از دست‌دادن عزیزان و بستگان نزدیکشان نباشند.

البته ویروس مهلک کرونا در همه جای دنیا تلفات انسانی ایجاد کرده و در ایجاد  وضعیت بسیار تیره و رعب‌آور ایران نیز فقط حکومت مقصر نیست و بخش‌هایی از مردم نیز به دلیل بی‌اعتنایی به پروتکل‌ها و ادامه ترددها و سفرهای غیرضروری نیز در خور نکوهش هستند. اما عوامل اصلی "فقدان دغدغه حل مشکل در نظام"، "در بحران بودن «مدیریت بحران»"، "عدم وجود برنامه جامع و موثر واکسیناسیون" و "خوشبینی افراطی و متوهمانه به واکسن‌های تولیدی داخلی" هستند.

در ادامه برای اینکه مدیریت فاجعه‌بار و مرگبار نظام در بحران زیستی کرونا بیشتر روشن شود، وضعیت ایران در سطح جهانی و منطقه‌ای با کشورهای دیگر مقایسه می‌گردد. در این مقایسه، آمارهای رسمی و غیر رسمی ایران با داده‌های منتشر شده در وب‌سایت worldometers.info تا روز ۳۰ اوت ۲۰۲۱ تطبیق داده می‌شود.

ایران در حال حاضر با فاصله کمی بعد از کشور آرژانتین رتبه نهم را بر اساس آمار مطلق شمار ابتلا به کووید-۱۹ به خود اختصاص داده است که با توجه به برتری زیاد نرخ روزانه ایران در مقایسه با آرژانتین در ظرف هفته جاری پیشبینی می‌شود که آن را پشت سر گذاشته و در رتبه هشتم قرار بگیرد. ایران بر اساس آمار نسبی یعنی نسبت مبتلایان به کل جمعیت رتبه شصت و پنجم را دارد. در شمار فوتی‌ها بر اساس  آمار مطلق و نسبی رتبه ایران در دنیا به ترتیب سیزدهم و چهل و ششم است. اما این سنجه قابل قبول در آمار نسبی وقتی ارقام غیررسمی که به واقعیت نزدیک است در نظر گرفته شوند تغییر وضعیت پیدا می‌کند. مشکل آمار غیررسمی این است که اطمینان وجود ندارد که همه کشورهای دنیا نیز آمار دقیق و قابل اتکایی را منتشر کنند. همچنین راستی‌آزمایی برآوردهای غیررسمی نیز دشواراست. اما تقریبا با ضریب اطمینان بالا می‌توان گفت فاصله آمارهای رسمی ایران با واقعی زیاد است.

روزنامه جوان، نزدیک‌ به سپاه پاسداران به‌ نقل از دکتر کوروش هلاکوئی نائینی، استاد اپیدمولوژی دانشگاه تهران گزارش داده آمار جان‌باختگان کرونا درایران «هفت برابر آمار رسمی» است. برآوردهای دیگری نیز مطرح شده است. در همان ابتدای شیوع ویروس کرونا در ایران یکی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی بعد از بازدید اعلام کرد نسبت آمار واقعی به ارقام اعلامی پنج به یک است. دکتر ایرج حریری از مقامات وزارت بهداشت آمار واقعی را دو تا سه برابر ارقام اعلام شده می‌داند. دکتر علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با کرونای تهران نیز پیشتر بر پنهانکاری و لاپوشانی آمار مرگ و میر ناشی از کووید-۱۹ تصریح کرده بود. حال اگر نرخ آمار واقعی در ابتلا را سه برابر و فوتی را چهار برابر رسمی فرض شود آنگاه رتبه ابتلای ایران در هر دو آمار مطلق و نسبی چهارم خواهد شد. باید توجه داشت که در این حالت کشورهایی که از ایران بالاتر هستند فقط جزیره‌های بسیار کوچک هستند؛ از این رو در بین کشورهای بزرگ، متوسط و کوچک  دنیا به لحاظ وسعت و میزان جمعیت رتبه نخست از آن ایران خواهد شد. بر اساس تخمین‌های غیررسمی رقم افراد جان‌باخته بیش از چهارصد هزار نفر می‌شود که تقریبا برابر یک سال فوتی‎های کشوردر شرایط عادی است. در این صورت طبق آمار فوتی‌های مطلق و نسبی جایگاه ایران در دنیا از لحاظ شدت وخامت به ترتیب چهارم و دوم می‌شود.

این تفاوت عظیم در رتبه‌ها بین آمار رسمی و غیر رسمی به خوبی دلیل و چرایی پنهانکاری را توضیح می‌دهد. علاوه بر بررسی جهانی مقایسه با کشورهای همسایه که ویژگی‌های معادل و شباهت‌های بیشتری دارند برای تبیین عملکرد فاجعه‌بار نظام در بحران زیستی کرونا مفید است.

به نظر نگارنده آمار فوتی نسبی که با تقسیم شمار کل فوتی ها به کل جمعیت حساب می‌شود، شاخص اصلی در ارزیابی است چون ماندگارترین پیامد منفی کووید-۱۹ مرگ افراد و نتیجه آن در کاهش سرمایه انسانی جامعه است. این اتفاق باعث افسردگی جمعی می‌شود که بازسازی و ترمیم آن فرایند زمان‌بری است. همچنین برای مقایسه آمار نسبی مناسب‌تر از مطلق است.

 ایران (۱۳/ ۰ درصد) به لحاظ شاخص آمار نسبی فوتی‌ها حتی بر اساس گزارش‌های رسمی بعد از ارمنستان (۱۶/ ۰ درصد) در بین کشورهایی که مرز زمینی و یا دریایی با کشور دارند، بدترین وضعیت را دارد. این وضعیت با تعداد تخت‌های بیمارستانی موجود همبستگی ریاضی بالایی دارد. ایران در میان کشورهای فوق به لحاظ شاخص تعداد تخت بیمارستانی به کل جمعیت فقط ازعراق، افغانستان و پاکستان وضعیت بهتری دارد.

مقایسه فوق نشان داد که دلیل پنهانکاری و دستکاری در آمارهای مربوط به همه‌گیری کووید-۱۹ تلاش برای اختفای عملکرد فاجعه‌بار نظام است که مردم را به سمت ضیافت هولناک مرگ سوق داده‌ است. ایران در میان همسایگان که شرایط نسبتا مشابهی دارند حتی با ملاحظه آمار رسمی وضعیت تیره‌ و غیرقابل قبولی دارد. از این رو مسئولان ارشد حکومت در جان باختن کثیری از شهروندان ایرانی مسئولیت حقوقی و اخلاقی داشته و روزی باید پاسخگوی اعمال جنایتکارانه خود باشند.

خودکشی یک نوجوان ۱۷ ساله در روانسر

    شامگاه پنجشنبه ۱۷ شهریور، یک نوجوان ۱۷ ساله در شهرستان روانسر از طریق حلق آویز کردن دست به خودکشی زده و به زندگی خود پایان داد.