تعیین تکلیف تاریخی آقای خامنهای دربارۀ ممنوعیت واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی، به سمبلی برای کشتار جمعی کرونایی در پیک پنجمش تبدیل شدهاست.
در نهایت با پمپاژ منابع مالیای که باید صرفِ خرید واکسن و اجرای واکسیناسیون سریع میشد، به سمت: بستن قرارداد با شرکتهایی مثل بنیاد برکت برای ساخت واکسن ایرانی وهمچنین تولید و واردات داروهای ضدویروسی که برای بیماران حاد کرونایی تجویز میشود. مروری بر جلسات اتاقهای فکر حکومتی در سال ۹۹ به یاد میآورد که استراتژی «ایمنی گلهای» در قلب این کشتار جمعی مهندسیشده قرار داشت و بنا بود جایگزین برنامۀ «واکسیناسیون عمومی» شود. امتناع و تعلل در واردات واکسن خارجی و در عوض وقتکشی برای تولید یک واکسن داخلی (که تأییدیۀ سازمان بهداشت جهانی را هم ندارد)، باید در بستر همین استراتژی فهمید! این اقدامات نه از سر توهم به ظرفیتهای تولید داخلی، بلکه به خاطر چرتکهاندازی و محاسبهای بوده که «ایمنی گلهای» را به مراتب ارزانتر از «واکسیناسیون عمومی» مییافته! با ایجاد جهش در ویروس کووید۱۹ و ظهور گونۀ آلفا (موسوم به «انگلیسی») در پاییز ۱۳۹۹، خواب و خیالهای جمهوری اسلامی برای «ایمنی گلهای» باید بر باد میرفت. اما حالا یک کاسبی نان و آبدار حول «کشتار با کرونا» شکل گرفته بود!از گرفتن ودیعهها و پیشپرداختهای نجومی برای گذاشتنِ اسم بیمار در فهرست بستری تا خالی نماندن تختهای آیسییو که درآمدزاترین بخش هر بیمارستانِ دولتی و خصوصی هستند، تا درآمدهای هزاران میلیارد تومانی ناشی از جریمهبندی بر تردد خودروها در ایام کرونایی. یکی از این موارد پولساز ایجاد یک بازار بزرگ پررونق از داروهای ضدویروسی مرتبط با کروناست؛ معروفترینش که این روزها زبانزد شده تبدیل ایران به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان جهانی دارویی بود که تا یکسال پیش اصلاً در ایران وجود خارجی نداشت: رمدسیویر!(کاسبی شرکتهای دارویی «اصلاحطلب» و «اصولگرا» از عدم واکسیناسیون کرونا) نام «رمدسیویر» این روزها به رایجی «آسپرین» و «استامینوفن» در کوچه و خیابان و بین فامیل و دوست و آشنا دهان به دهان میگردد. بیماران صفبسته پشت درب بیمارستانها، برای تهیۀ آن به هر دلال و کاسب و بازار سیاهی چنگ میزنند. دارویی که هر دوز آن روی کاغذ «۷۵۰ هزارتومان» (به قیمت مصوب دولتی) است، اما به دلیل بدحالی بیمار و خطر مرگ، کمیابی و پیچیدهسازی تعمدی روال خدمات بیمهای، هر دوزِ آن تا دهها میلیون تومان در «بازار آزاد» (حتی به بیمارانِ بیمهای) تحمیل میشود! حال تصور کنید بیمار بستریشدهای که به طور متوسط مجبور به دریافت ۵ یا ۶ دوز از این دارو است چطور باید برای «زنده ماندن» تمام خانه و زندگیاش را بفروشد و تا گردن زیر بار قرض برود یا به خاطر نداشتن امکان مالی تأمین دارو بمیرد. در بحبوحۀ تغییر دولت از تیم روحانی به رئیسی، یکی از اعضای اصولگرای ستاد ملی کرونا (علیرضا زالی) فاش کرد که برای تأمین رمدسیویر تاکنون ۷۲۰ میلیون یورو هزینه شده؛ مبلغی که برای دو دوز واکسیناسیون عمومی کل کشور کفایت میکرد! اما آنچه زالی نگفت این بود که منتفع این بازار پررونق رمدسیویر چه کسی بوده است؟ این ۷۲۰ میلیون یورویی که برای رمدسیویر هزینه شده، با سود چند درصد بیشتر به جیب چه کسانی برگشته است؟ برای آنکه درک درستی نسبت به بازار این دارو داشته باشیم، ضروری است بدانیم که رمدسیویر نه درمانی برای کرونا و نه تضمینی برای جلوگیری از مرگ یا ایجاد مصونیت در برابر آن است. این داروی ضدویروسی (که اولین بار از سوی شرکت آمریکایی گیلیاد برای مقابله با ابولا در سال ۲۰۱۵ به کار گرفته شد)، طبق ادعای شرکت سازنده، در موارد حاد کرونا که ریه درگیر شده، میتواند احتمال تکثیر ویروس در بدن را کُند یا متوقف کند، سرعت بهبود را بیشتر و در مواردی بیمار را از خطر مرگ نجات دهد. ادعاهایی که البته سازمان بهداشت جهانی به صراحت میگوید در تحقیقات مستقلش بر این دارو ثابت نشده و آن را تأیید نمیکند. با اینحال در بحران یکساله پیش از اختراع «واکسن کرونا» و در حالی که تحقیقات برای شناخت خود ویروس هنوز ادامه داشت، داروهای ضدویروسی مثل رمدسیویر (علیرغم دادههای علمی متناقض بر سر اثربخشیشان) برای درمان بیماران حاد کرونایی در دستور نظام پزشکی تعدادی از کشورها قرار گرفتند که ایران نیز از آن جمله بود. از ابتدای سال ۹۹ غولهای داروسازی ایران مقدمات تولید این دارو را در داخل کشور فراهم کردند. در این مدت اندک یکساله، نُه شرکت داروسازی داخلی به صف تولید رمدسیویر پیوستند و این تازه بهجز شرکتهای بازرگانی است که به کار واردات این دارو میپرداختند. کشتار کرونایی در ایران، هم نتیجۀ ناکارآمدی حکومت و هم نتیجۀ کاسبی چند لایۀ طبقۀ حاکم از این کشتار بوده است. علیرغم تلفات سنگین کرونا، ایران ۸۲۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا را پس فرستاد و این در حالی است که کرونا در ایران قربانی میگیرد، وزیر بهداشت ۸۲۰ هزار دوز واکسن آسترازنکای اهدایی را به لهستان برمیگرداند. علت، نه تقلبی بودن یا عدم اعتبار بهداشتی واکسنها که احتمالا کشور تولیدکننده یعنی آمریکا است.خبرگزاری ایسنا دوم اسفند ۱۴۰۰ در گزارشی نوشت که به اطلاعاتی دست یافته که نشان میدهد اول اسفند ۷۱۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا از گمرک ایران ترخیص شده است. کشور مبدا لهستان بوده است. اما بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت ایران در همین روز در نامهای به رئيس کل گمرک ایران از او خواسته است که ۸۲۰ هزار دوز واکسن کرونا را به لهستان بازگرداند.این اولین باری نیست که رهبر و دولت ایران از ورود واکسنهایی که میتوانند جان مردم را از مرگ بر اثر کرونا نجات دهند، جلوگیری میکنند. کانون مدافعان حقوق بشر تابستان امسال در نامهای به تیالنگ موفوکنگ، گزارشگر ویژه حق سلامت جسمی و روانی سازمان ملل متحد، با اشاره به شمار بالای قربانیان کرونا در ایران نوشت "هر دو دقیقه یک ایرانی جان خود را از دست میدهد" و از جمله دلایل آن "آزاد گذاشتن برگزاری مراسم مذهبی محرم و تشويق مردم به حضور در اين تجمعات" و مهمتر از آن "بيانات و دستورات غير كارشناسانه، غیر علمی و سياست زده" آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی است که مانع از ورود به موقع واکسن به ایران شده است. این در حالی است که متاسفانه حتی وزیر یهداشت که باید در این موارد اقدام کند و نظر کارشناسانه دهد، با تملق و چاپلوسی اظهار نظر می کند. نمونهای از گفتههایش در اینجاآورده شدهاست: هدایت رهبری باعث حماسه آفرینی در مهار ویروس کرونا شد. (بهار ۹۹) تا خدا هست و دعای شما، هراسی از ویروس کرونا نداریم. (نامه نمکی به سید علی خامنهای. تابستان ۹۹) بزرگترین علت کامیابی ایران در مبارزه با کرونا، حمایتهای بیبدیل مقام معظم رهبری بود. (نمکی. پاییز ۹۹) توصیههای رهبری در خصوص منع واردات واکسن کرونای آمریکا و انگلیس کاملاً دلسوزانه و علمی بود. (نمکی. زمستان ۹۹)
مسبب اصلی از دست رفتن جان بیش از پانصد هزار تن از هموطنان عزیز ما و ارتکاب این جنایت جمعی و عمدی متوجه شخص خامنه ای و طبقه حاکم بر جامعه است.اگر به سابقه امر مراجعه کنیم، میبینیم که آقای خامنهای در ابتدای پیدایش کرونا در ایران و تلفات ناشی از آن گفت این موضوع چیز مهمی نیست و گذراست و در کشور از اینگونه بلیه ها زیاد بوده است این را نباید خیلی بزرگ و عمده کرد.اما وقتی که تلفات ناشی از کرونا زیاد شد در یک روضه خوانی که جمعی از نزدیکانش در آن حضور داشتند برای قربانیان کرونا گفت «این چیز کمیه که روزانه اینقدر انسان جانشان را از دست بدهند؟ مثل این است که بگویند هر روز دو هواپیمای مسافربری ایرباس با این تعداد سرنشین (در آنزمان خود رژیم رقم تلفات را بین ۵۰۰ الی ۶۰۰ نفر اعلام میکرد) سقوط کرده است و سرنشینان آن همه کشته شده اند. این چیز کمیه؟»بی عملی و پاسخگو نبودن خامنهای در قبال جنایات و فجایعی که در کشورمان رخ میدهد مواردش خیلی زیاد است.واقعیتی که نباید نادیده گرفت این است که این میزان قربانی کرونا طی این مدت فقط منحصر به مرگ فرد مبتلا به کرونا نبوده است. بسیاری از خانواده ها نانآور خودشان را از دست دادند و بی سرپرست شدند. بسیاری ازکودکان پدر و مادر خود را از دست دادند و در جامعه مصیبزده یتیم و تنها و بیسرپرست رها شدند. آثار اجتماعی کشتار کرونا در میهن اسیر ما بسیار زیاد و وحشتناک است.جامعه ای که شصت میلیون نفر آن زیرخط فقر و بقول بعضی ها زیر خط مرگ هستند زخمشان با پانسمان های حکومتی و وعده و وعیدهای پوشالی و دروغین التیام نمییابد. مردم آگاه ایران در تظاهرات شعار می دادند «کرونای ولایت عامل قتل ملت» دریغ کردن واکسن از مردم ایران که قتل و جنایت عمدی علیه بشریت در استراتژی کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی است. متاسفانه معاملهٔ آنها با جان مردم ایران نیز مشابه معاملهٔ آنها با اقتصاد و جغرافیای این میهن است.